جدول جو
جدول جو

معنی دست ناکرده - جستجوی لغت در جدول جو

دست ناکرده
(دَ کَ دَ / دِ)
دست نخورده. بکر. دوشیزه. به مهر:
دست ناکرده چندگونه کنیز
خلخی دارد و خطائی نیز.
نظامی.
دست ناکرده دلستانی چند
بکر چون روی غنچه زیر پرند.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ بُ دَ / دِ)
سالم. مصون از تصرف. دست نخورده:
ز گنجش یکی بهره برداشتم
دگر دست نابرده بگذاشتم.
(گرشاسبنامه ص 315)
لغت نامه دهخدا
(دَ نَ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ)
سالم. چنانکه نهاده باشند، بکر. دوشیزه. به مهر
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ / دِ)
مقابل داغ کرده. که آهن تفته بر اندام وی ننهاده باشند. که نشان داغ بر اندام وی پدید نیاورده باشند. بی داغ و نشان:
ریدکان خواب نادیده مصاف اندر مصاف
کرگان داغ ناکرده قطار اندر قطار.
فرخی
لغت نامه دهخدا
(دَ کَ دَ / دِ)
دست فروبرده. رجوع به دست کردن شود.
- دست کرده به کش، دست به سینه. دست در بغل:
گزیدند میخوارگان خواب خوش
پرستندگان دست کرده بکش.
فردوسی.
چو بینی رخ شاه خورشیدفش
دوتایی برو دست کرده بکش.
فردوسی.
بیامد پدر دست کرده بکش
بپیش شهنشاه خورشیدفش.
فردوسی.
بفرمود تا لنبک آبکش
بشد پیش او دست کرده بکش.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
سالم، دوشیزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست ناخورده
تصویر دست ناخورده
دست نخورده بکر سربمهر
فرهنگ لغت هوشیار
بکر، سالم، سربمهر
متضاد: مخدوش
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
لم يمسها
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
Pristine, Unspoiled
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
pristine, intact
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
нетронутый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
손대지 않은 , 훼손되지 않은
دیکشنری فارسی به کره ای
دست نخورده، غیر قابل لمس
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
بے داغ , دست نخورده
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
অক্ষত , অপরিবর্তিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
safi, isiyoharibika
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
bakir, bozulmamış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
בתולי , לא פגום
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
手つかずの , 壊れていない
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
unberührt, unverdorben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
अविनाशी , अपरिवर्तित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
murni, tidak rusak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
ongerept, onbeschadigd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
pristino, no estropeado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
incontaminato, intatto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
pristino, não estragado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
崭新的 , 未损坏的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
dziewiczy, nieskazitelny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
незайманий , незіпсований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دست نخورده
تصویر دست نخورده
บริสุทธิ์ , ไม่เสียหาย
دیکشنری فارسی به تایلندی